loading...
گیاه خواران
aki بازدید : 49 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

تاریخ گیاهخواری
همه مدارک و شواهد موجود در طبيعت به ميوه خوار بودن ساختمان انسان از بدو پيدايش او گواهي ميدهد. و طي ميليونها سال نجومي که از دوران پيدايش جدّ او يعني اولين موجود پستاندار ميوه خوار ميگذرد فقط دوران نسبتاً کوتاهي است که او از طبيعت و آفرينش خود سر پيچي کرده و از خوردن خوراکي که بدنش براي آن ساخته شده عدول و سر پيچي نموده و آن دوره مصادف با عصر يخبندان بوده است.
اگر بر اساس خلقت از نظر واقع بنگريم حيات راه دراز و طويلي را از تنگناهائيکه در مسير او قرار داشته گذرانيده و اگر معتقد باشيم که يک منبع قدرت روحي بر جهان حکومت ميکند اعتقاد بيشتري پيدا ميکنيم بر اين احتمال که آندسته از انسانهائيکه از موجودات ديگر تغذيه ميکنند و آدمخوارها يک نتيجه تحليلي و تدريجي و بازمانده سير قهقرائي اند که از بکار افتادن اراده آزاد و تحولات شديد فيزيکي بوجود آمده اند. واززاويه ديد جهان بر اساس خلقت و خالق بايد گفت حيات انسان بجاي رهروي از جاده هاي اصلي و طبيعي از تنگناهاي بن بست و پيچيده اي عبور نموده که به اين حال و روز افتاده و با وجوديکه از ابتداي خلقت عمل گياهخواري در جهان وجود داشته کلمه و اصطلاح گياهخواري از سال 1842 در انگلستان به قالب و قاموس فرهنگ ريخته شده است و اصل آن از کلمه لاتين(
Vegetus) گرفته شده به معاني صحيح، سالم، قانع، تازه و شاداب. و استعمال اين کلمه را عنوان بهتري شناختند تا کلمه گوشت نخورها، يا پرهيز از گوشتخواري. واز نظر فرهنگ مفاهيمي که براي اين کلمه قائل شده اند عبارت است از کسانيکه از مصرف گوشت حيوانات، ماهيها و پرندگان پرهيز داشته باشند اعم از اينکه تخم مرغ و فرآورده هاي شيري را مصرف بکنند يا نکنند.
واصطلاحات(
Leato Vogotarian) يا (Vegan) از نظرلغوي زائد است و معنی عميقي را نميرساند و حتي کلمه گياهخواري هم از مفاهيم واقعي خود باز کسري دارد و اين فکر را ايجاد ميکند که فقط سبزيجات تنها قلم رژيم غذائيست، در صورتيکه نيست وغذاهاي بسيار زيادي وجود دارند که غذاي اصلي گياهخواران را تشکيل ميدهد مثل ريشه ها( هويج، شلغم، سيب زميني) سبزيها، ساقه ها، ميوه هاي بته اي و تخم آن. انواع توت ها، ميوه هاي درختي تازه و خشک و مغزه هاي آن. دانه ها، حبوبات و غلات. فرآورده شيري،  تخم مرغ و ديگر پرندگان و عسل که تشکيل يک صورت نا محدودي را ميدهد خيلي جالب توجه تر و متعددتر از غذاهاي گوشتي. زيرا غذاي گوشتي يک برنامه يکنواختي است از انواع محدودي از حيوانات اهلي و ماهياني که در شرف فاسد شدن هستند وپرندگانيکه پرشان را کنده و محتويات دروني آنرا خارج ساخته و با رنگ و بزکي که به دور و بر آن ميدهند آنرا وسيله اي براي عيش وعشرت و جشنها واعياد قرار. 

 

تاريخ گياهخواري از نظر کتب و آثار باقي مانده به گذشته هاي ابهام آميزي بر ميخورد. چندين تن از متفکرين و اصلاح طلبان تاريخ رژيم بدون گوشتي را بعنوان يک اصل مسلمي در زندگي توصيه کرده اند. مذاهبي که ريشه واساس و پايه ساير مذاهب قرار گرفته اند تقدس و اتحاد و يگانگي را با حيات گياهخواري منطبق دانسته اند. طبق نوشته هاي کلمنت اسقف اسکندريه خوردن غذاهاي گوشتي براي کاهنان مصر قديم ممنوع بوده است. برهمنان که پايه مذاهب هندي را تشکيل داده اند عقيده شان بر اين بود که کائنات يعني خدا و انسان بايستي با کشتن هوسها و تمايلات بدن خود را تبرک سازند. و جينيسمها که شاخه اي از مذاهب هنود  مي باشد و زرتشتيان که پيدايش آنها تاريخ معيني نداشته همان عقيده را داشته و براي حيات حيوانات ارزش و احترام فراوان قائل بوده اند. مذهب بودا که در قرن ششم قبل از ميلاد بوجود آمد پايه و اساس آن برعدم اذيت و آزار کليه موجودات زنده است. و چهار صد ميليون پيرو دارد که بسياري از آنها گياهجواران صادق و صافي هستند بخصوص کاهنان آن. بوديسم اين فلسفه اخلاقي بي آزاري يکفرقه مذهبي تازه اي نيست، بلکه يک انقلاب و سرپيچي و عنادي است بر اعمال کهنه فاسد شده برهمائي که در روزگاران گذشته از سادگي اوليه خود انحراف يافته بود. مذهب بودا از برهما( يعني خدا حاکم بر طبيعت و تنها منبع ملکوتي حيات) سر چشمه گرفته و به موقعيتي عملي تر و قابل پيروي تر ظهور يافته است.
در جهان غرب اولين گروه متمايز گياهخواري را پيروان فيثاغورث بوجود آوردند که شکوه و جلال بي سابقه اي به يونان شش قرن قبل از ميلاد بخشيدند.
هوارد ويليام مطالعات و تتبعات استادانه اي روي ادبيات و نوشته هاي گياهخواري نمود و نتيجه مطالعات خود را در کتابي بنام عرف تغذيه انساني ارائه داد (که مدتها است بچاپ رسيده) و تجزيه و تحليل علمي يک رژيم غذائي بدون گوشت را تا هشت قرن قبل از مسيح يعني تا دوران اولين گروه "اورفيک" عقب برد. ( اورفيک از مجامعي است در تاريخ اساطر يونان که به گياهخواري علاقمند بوده اند) او همچنين از اشعار هزيود  (
Hesiodic) ارجهيت يک رژيم غذائي سالمتري را کشف کرد. در حاشيه اي از کتاب خود در مورد فيثاغورث مينويسد: "در ميان اولين پيروان مکتب فيثاغورث ميتوان تعدادي از متفکرين و پاکترين و نيک نفس ترين فلاسفه يونان قديم و اخلاقيون و دانشمندان آن دوره را يافت که گياهخوار بوده اند. بطور کلي ميتوان متفکرين ارزنده اي مانند ارشميدس که عاليقدرترين مخترع و نابغه علمي دنياي يونان قديم و اپي کارموس که نمايشنامه نويس بزرگ کمديهاي آموزنده و تربيتي آن دوره بود نام برد.
امپدوکلس عقايد فيثاغورث را در پنج قرن قبل از ميلاد ادامه داد. او بقدري در علم پزشکي تبحر داشت که در زمان حياتش او را نيمه مقدس ميدانستند. طرز معالجات او بدون دوا و واکسن بود. او عقايدش را در مورد غذا بطور وضوح شرح داده و هيچ جاي شکي در موردي باقي نگذارده بطوريکه مي گويد: "آيا نميخواهيد به اين کشتار لعنتي خاتمه دهيد. آيا نمي بينيد که با بي توجهي تمام نسبت به روح خودتان خود را از بين ميبريد؟ ! "

  

مکتب افلاطون را هم ميتوان ادامه فلسفه فيثاغورث دانست زيرا او هم در اصول تغذيه گياهي اصرار زيادي ميورزيد.
امپراطور گياهخوار هندوستان بنام اوساکا در سه قرن قبل از ميلاد که او را مظهر مذهب بودا لقب داده اند. او سومين مجمع عمومي بودائيها را تشکيل داد که يکهزار پيرو در آن شرکت کرد. در آن مجمع قانون مقدس وضع واعلام و پيروي از آن واجب گرديد. وبه همه اطراف و اکناف مملکت اعلام شد و امپراطور امريه صادر کرد و وسائل طبي را در سرتا سر امپراطوري خود براي آدميان و حيوانات بر قرار نمود.
تا ظهور مسيحيت فرقه هاي بزرگ مذهبي مانند اسنها يکنوع زندگي رياضتي داشتند که غذاي گوشتي را منع ميکرد. شخصيتهاي عاليقدري مثل هرمس، تريسمجيستس، پلاتينس، پرفيري، سنسا، اويد، ديئوجنس، سقراط، افلاطون، پلوتارک و تعداد ديگري را ميتوان به فهرست گياهخواران اضافه نمود.
مسيحيت مسئله بغرنجي است از نظرگياهخواري، زيرا عهد جديد مسيح را ماهيخوارو گوشتخوار ذکر کرده است و براي اين مسئله فصل مخصوصي اختصاص داده ايم. ولي اين مطلب قابل توجه است که اولين پيشبران جهان مسحيت مانند اوريژن، ترتولين، جان کريزستم و کلمنت اسقف اسکندريه همه گياهخوار بوده اند.
در گذشته هاي نزديک شخصيتهائي مانند ميلتون، پوپ، شلي، روسو، ترئو، ولتر، گلزس، نيوتون و برناردشاو بچشم ميخورند. (نگاه کنید به بخش شخصیتهای تاریخی) همه اين شخصيتها نشان داده اند که تکامل فکر احتياجي به غذاي گوشتي ندارد. گياهخواران ورزشکاران ازدوندگان مسابقات ماراتون يونان گرفته تا شناگران و وزنه برداران و کشتي گيران و دوندگان و دوچرخه سواران مدرن امروز عملأ نشان داده اند که ميتوان بدون استفاده از محصولات کشتارگاه به اوج تندرستي رسيد.
کمي پس از شناسائي کلمه گياهخواري در سال 1842 اولين سازمان گياهخواري بوجود آمد و تغذيه بدون گوشت را ترويج نمود، اين سازمان در سال 1847 درمنچستر پايه گذاري شد و انجمن گياهخواران نام گرفت.

aki بازدید : 54 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

گیاهخواری به دلایل مختلفی از سوی افراد برگزیده می شود:
عده ای بخاطر حمایت از حیوانات و مسائل اخلاقی و انسانی و حس مسئولیت نسبت به آنچه در اطرافشان اتفاق می افتد، به گیاهخواری روی می آورند و عده ای هم بدلیل سلامتی، تطهیر روح و یا طبیعی بودن و غریزی بودن، به این نوع تغذیه گرایش پیدا می کنند.
شاید بتوان گفت که گوناگونی در نوع گیاهخواری می تواند بدلیل نوع گرایش افراد به سمت این رژیم غذایی باشد.

  گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات و همچنین از هر محصولی که منشا حیوانی داشته باشد استفاده نمی کنند. نظیر: تخم مرغ، لبنیات، عسل، چرم، پوست، پشم، ابریشم و... به این دسته اصطلاحاً گیاهخوار کامل یا Vegans گفته می شود. این دسته خود نیز بر دو قسمت پخته خوار و خام خوار تقسیم می شود. گیاهخواران کامل بر این باورند که نباید از حیوانات به عنوان خوراک، کالا، کار، شکار، تشریح و عناوین دیگر استفاده کرد.

 

گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات استفاده نمی کنند ولی از لبنیات استفاده می کنند. به این دسته Lacto گفته می شود.

 

گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات استفاده نمی کنند ولی از تخم مرغ استفاده می کنند. به این دسته Ovo گفته می شود.

 

گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات استفاده نمی کنند ولی از لبنیات و تخم مرغ استفاده می کنند. به این دسته Lacto-Ovo گفته می شود. (این سه گروه بیشتر به استفاده از محصولات غیر صنعتی در زمینه لبنیات و تخم مرغ تکیه دارند و اعتقاد دارند در روشهای سنتی حیوانات کمتر مورد سوءاستفاده و آزار و اذیت قرار می گیرند.)

 
aki بازدید : 69 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

چرا غذاهای گوشتی ناسالم است؟
در میان چیزهائیکه در زندگی روزمره بدان مشغولیم بعد از تنفس، خوردن از همه مهمتر است. مقاومت انسان در گرسنگی تا این حد است که دیده شده تا چند هفته هم می توان بدون غذا زنده ماند، ولی بدون آب تا چند روز و بدون اکسیژن تا چند دقیقه بیشتر نمی توان زندگی کرد .
ما در زمانی زیست می کنیم که دنیای طب در کار خود متحیر مانده است. از ازدیاد ناسلامتی و امراض بیشماری که موجودیت ما را به قهقرا می برد، سیل داروها، واکسنها، اعمال جراحی و از جلوگیری گسترش بیماریها عاجز مانده ایم. و امراضی که مستقیم با تغذیه مربوط هستند دائما رو به ازدیاد است .
احساس ما بر این است که باید روی اثر خوراکیها بر بدن توجه عاجلی افکنده شود. گذشته از تاثیر زیان آور زندگی غیر طبیعی در شهرهای پر از دود و نشستن تمامی روز در سر میزهای اداری و نظائر آن سلامتی ما به چیزهائی که می خوریم و می آشامیم نیز بستگی دارد .
بدن انسان ابزار بسیار حساسی است و مثل همه دستگاه های مکانیکی که وظائف خود را انجام می دهد احتیاج به نیرو دارد. نیرویی که آنرا بکار بیاندازد. انسان و حیوانات انرژی خود را بیشتر از مواد قندی و نشاسته ای و چربیها بدست می آورند. خود ساختمان بدن توسط اعمال دگرگون کننده ای ( که د رآنها فلزات، ویتامینها و پروتئینها نقش مهمی بازی می کنند) نگهداری می شود .
اگر یکی از این پایه ها که جزء احتیاجات دائم بدن است برای مدت مدیدی بدن از دسترسی بدان محروم ماند گرفتار امراض ناشی از کمبودی می گردد و نتیجه اش کمتر از قاعده کار کردن اعضائی می گردد که نابودی و مرگ آن عضو را در بر دارد. کمبود کلسیم به ساختمان استخوان، دندان و غیره ضرر می زند. بهبودی بیشتر حالات فقط با تغذیه موادی که دارای شبه فلزات و ویتامینهایی که انسان کمبود آنرا دارد میسر است. بدن می تواند بدون آنکه غذا به آن برسد مدتی بخوبی کار کند چون از ذخایر انباشته استفاده می کند مثل وقتیکه برای انجام فعالیتهای دگرگونی شیمیائی از کلسیمی که در دندانها و استخوانها ذخیره شده است استفاده می کند ولی باید دانست که این غارتی است که روی ذخیره آنها انجام می گیرد. ذخایر دیر یا زود انتها می پذیرد. عمل سیر قهقرائی شروع می شود. معالجه مشکل می گردد. و ما ناگهان خود را در بیمارستان می یابیم. در حالی که یک قسمت از مکانیسم بدن ما از کار افتاده است .
از طرفی اگر روی مواد غذایی و مخصوصاً موادی که دستگاه گوارش انسانی برای مواجه با آن ساخته نشده زیاده روی شود و اینعمل ادامه یابد روی اعضای دفع کننده فشار خواهد آمد. چون تمام مواد زائد باید به یک طریق دفع شوند، مثلا از طریق روده، کلیه، مثانه، غدد تعرقی و ریه ها .


با وجود اینکه دستگاه های گوارشی و دفعی ما مقاومت زیادی دارند باز هم مقاومت آنها حدی دارد که بعد از آن حد دیگر نمی تواند بخوبی کار کند. در اینجاست که جریان خون که خودش دستگاه نقاله ایست و عناصر را بجای لازم منتقل می سازد و مواد فاسد شده زائد را جمع می کند، وقتی از مواد سمی زیادتر از حد گنجایش خود اشباع شد حالت قلیائی خود را از دست می دهد و دیگر قادر نیست وظائف خود را بخوبی انجام دهد. پس ناچار از زیر بار شانه خالی می کند یعنی مواد شیمیائی را در قسمتهای مختلف بدن جا می گذارد تا منتظر فرصتی برای متفرق ساختن آن باشد. بهمین علت است که وقتی معده را از غذا تهی نگه می دارند مثل ایام روزه، خون شروع به پاک کردن سموم و کثافات ته نشین شده می نماید. درمان طبیعی روی این حقیقت ساده بنا شه است. مثلا سبب رماتیسم رسوب بلورهای اسید اوریک در مفاصل و بافتهای نرم است. وقتی که مجاری معمولی دفع مافوق طاقت خود کار کرده و گرفته شود اعضای دیگر برای انجام این عمل بکار گرفته می شوند. و این عمل هر چند که از طرفی سبب آسودگی داخلی می شود ولی ایجاد ناراحتیهای دیگری می نماید. پرده های مخاطی که در حقیقت ادامه پوست بیرونی بطرف داخلی هستند بوسیله زیاده روی در دفع مواد بلغمی که ما نام آنرا سرماخوردگی می گذاریم کمک می کنند و تحریک باکتریهای وارد شده همان اثر رادر پرده های ضعیف شده دارد. از خود پوست هم بغیر از منافذ تعرق کارهای دیگری انجام می گیرد مثل جوشها و لکه ها و به اصطلاح امراض جلدی که در دفع چرکها و اضافه مواد بلغمی کمک می کند. خلاصه آنکه بسیاری از علائم امراض محصول نهائی عدم توازن داخلی است که علت آن زیادی یا کمبود مواد معینی در بدن است
دکتر دوکلاس لاتو طبیب امراض زنانه و داخلی در این موضوع تاکید نموده می گوید: « خیلی کم اشخاص درک می نمایند که علت اصلی امراض در تغذیه ناقص است. و خیلی از پزشکان هم خودشان قادر به درک این مطلب نیستند. بیشتر اشخاص وقتی به اثر غذاها ایمان می آورند که اثر آن مثل الکل یا پرخوریهای ایام عید آنی و زود اثر باشد. اطبه متوجه شده اند که اگر بیماری از کمبود آهن دچار کمخونی و از کمبود ویتامین « د» دچار نرمی استخوان و از کمبود ویتامین « س » دچار اسکوربوت شده تقصیر نحوه تغذیه است و او را با تعویض غذا براحتی مداوا می کنند. اما اگر بیمار دارای ذات الریه، درد قلب، ورم مفاصل، آسم، سرطان یا امراض زیاد دیگری شد تشخیص نمی دهند که علت اصلی در تغذیه ناقص باشد .
حال برویم بر سر مشاهده تغیرات و دگرگونیهائی که روی موجودیت انسان واقع خواهد شد: چناچنه او موقعیت خود را از میوه خواری و تغذیه طبیعی به جهان همه چیز خواری تغیر دهد.

1 - نوع رستنی میکروبهای گیاهی تغیر خواهد یافت و قسمت عمده آن از نوع میکروبهای گندنده تشکیل خواهد شد. ولی روده دراز که برای چنین تغذیه ای شایستگی ندارد تغیر نیافته همچنان باقی خواهد ماند. حتی قسمت عمده غذای یک گوشتخوار از مواد نباتی تشکیل می شود که برای تجزیه و دگرگونی خود به نوع مخصوصی از میکروبها احتیاج دارد. و به این علت کشش مخصوص در جهاز هضم ایجاد گشته و جریان خون مجبور می گردد که مقدار بیشتری از انرژی خود را برای برطرف کردن عناصر غیر طبیعی بکار اندازد. و به این علت مجبور است در وظائف دیگر خود قصور ورزد. چون مقدار زیادی از مواد سمی که امکان داشت بوسیله روده کوتاه در مدت کمی دفع گردد زمان بیشتری در روده ها مانده و همراه با مواد غذائی جذب می گردد.

2 - در روده های یک حیوان گیاهخوار در اثر فعل و انفعالات جهاز هضم مقدار زیادی ویتامین (B12) درست می شود که فقط کمی از این ویتامین را در غذاهای گیاهی می توان یافت. و تنها مقدار کمی از سموم گوشتی قادر است از توسعه طبیعی ویتامین ( B12) جلوگیری نماید. پس در حقیقت بایست مقدار زیادی گوشت خورد مخصوصاً جگر را که دارای ویتامین است تا کمبود ویتامین ( B12) که یکی از عوامل کم خونی است جبران گردد. و بهمین علت است که این مرض در میان اشخاصی که کم گوشت می خورند رایج تر است .

3 - پس هر چند که مقدار پروتئین دست دوم از گوشت بدست می آید ( مهمترین عنصر غذائی در گوشت) ولی آنهم توام با مواد دیگری است که به هیچ وجه مغذی بشمار نمی آید
الف -
وقتی حیوانی را می کشید مقداری از سمها در جریان خون او باقیست که جریان خون حیوان مشغول دفع آن بوده و وقتی انسان از این گوشت تغذیه می کند این سموم را می خورد و به این وسیله به سازمان بدن خودمان مقداری کار اضافی میدهیم که دفع مواد ناخواسته حیوان دیگری بوده است. در ضمن وقتیکه حیوان را می کشند در حین کشتار مقداری سم از ترس وارد جریان خون او می گردد. ( این یک عمل طبیعی است که بدن موجودات برای محافظت خود نشان می دهند) و بهمین علت است که مردم از شوک و ناراحتیها دچار غش می گردند .
ب-
در همان حینی که حیوان در حال مرگ است گندیدگی در جسد شروع می شود. از هم پاشیدگی بدن یک جریان طبیعی است و تشابه بیشتری به زمین جنگل دارد تا با دستگاه گوارش انسان. چون میکروبهائی در آن در حال رشد هستند که می توانند هر 15 دقیقه در حرارت بدن زاد و ولد نمایند و تنها وسیله جلوگیری از زاد و ولد آنها تبرد است. بیش از 90% تمام موارد شناخته شده مسمومیتهای غذائی بوسیله این میکروبهای گنداننده ایجاد می شوند. و این نشان می دهد که مقاومت مبارزه ما با میکروبهای حمله ور حدودی دارد. می توان گفت که پختن میکروبها را می کشد. ولی اجساد آنها کاملا سمی هستند و میکروبهایی که روی گوشت پخته شده توسعه می یابد کشنده می باشند.

4 - حیوانات اهلی دارای امراض بسیار زیادی هستند مانند امراض مسری سقط جنین آور، تب خوک، امراض دهان، التهاب پستان و سرطان که علت آن بطور کلی زندگی غیر طبیعی و تغذیه اجباری و سوء استفاده از اعمال جنسی و زاد و ولد عجولانه است. کشف امراض زیادی مانند سرطان و سل روی لاشه ها خیلی مشکل است مگر اینکه آزمایش دقیق پس از کشتار بعمل بیاید که آن هم کمتر انجام می گیرد. و می توان گفت 60% اجساد کشته غیر قابل مصرف برای تغذیه انسانی تشخیص داده می شود. و بافتهای مریض و ویروسهایی که به همراه آن است همراه غذا وارد معده می شود .

5 - شدت و ازدیاد چربیهای حیوانی در روده ها مانع از جذب کلسیم می شود و با وجود اینکه کلسیم در خیلی از غذاها وجود دارد عموم مردم از کمبود کلسیم رنج می برند. ( یکی از دلایل مهم خرابی دندان همین کمبود کلسیوم است.)

6 - چربی حیوانی دارای کلسترل می باشد که یکی از مسببین بیماری « تصلب شرایین » که یکی از بیماریهای قلبی است که رو به ازدیاد است. مثلا درد شریانها مربوط به آن می باشد .
واضح است که ما فکر می کنیم گوشت منبع خوبی برای پروتئین نمی باشد. سالهای درازی تصور می شد که پروتئین درجه یک، یکی از عناصر اصلی غذایی است که فقط از گوشت بدست می آید. ولی در سال 1955 مجله مخصوص داروشناسی به این عقیده خاتمه داد.
اصطلاحات پروتئین درجه اول و پرتئین درجه دوم در حین جنگ جهانی اول بوجود آمد و پایه آنها بر تجربه ناکامل پروتئین خالص و آزمایشات نارسا بر موشهای بزرگ پایه گذاری شده بود. این اصطلاحات حالا بی معنی شده اند و باید بدور ریخته شوند. چون پروتئینها معمولا در روده ها درست نمی شوند بلکه بوسیله خوردن غذاها بدست می آیند. منبع اصلی آن در جهان نباتات است. حیوانات قوی بنیه ای که مقاومت و هیکل بزرگ دارند احتیاجات خود را از این چشمه کسب می کنند. بدون اینکه از مضراتیکه از خوردن گوشت ایجاد شود متضرر شوند.
پس هر چند علل دیگری هم برای بیمار شدن وجود دارد مانند ناراحتیهای عصبی و روانی ولی گوشتخواری مؤثرترین منبع عوامل ناخوشی ها است. از اینکه بیشتر مردم جهان کوشش کرده اند همه چیز خوار باشند دلیلی نیست و نمی رساند که سلامتی خود را نگهداشته و مفت بدر رفته اند.
aki بازدید : 83 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
 

 

دلایل گیاه خوار بودن انسان
چند دلیل زیر مقداری از دلایل بسیار زیادی است که ثابت می کند انسان بطور حتم جزو گیاهخواران می باشد و اشتباهاً از روی حرص، شهوت و یا شاید هم بخاطر اجبار در دورانی که یخبندان سطح کره زمین را پوشانده بود به این تغذیه غلط روی کرد و تابکلی دست از این عادت مضرش بر ندارد روی سلامت و آرامش را نخواهد دید. آنچه مسلم است در طبیعت هر چیز در جای خاص خودش قرار دارد. یک گیاه برای مرداب درست شده و دیگری برای بیابان. ساختمان دهان یک جانور برای چریدن است و دیگری برای دریدن. انسان موجودی نیست که ساختمان بدنش چیزی مقایر با قوانین طبیعت باشد. او نیز زاده طبیعت است و وابستگی نزدیکی به طبیعت داد. هر گاه او را رو یهمرفته با سایر جانوران مقایسه کنیم می بینیم نه شبیه است به جانوران درنده و نه به حیوانات چرنده. بلکه ساختمان بدن او بسیار نزدیک است به ساختمان میمونهای میوه خوار.
دلیل اول
در طبیعت آن دسته از پستانداران که آب را هنگام نوشیدن لیس می زنند مثل گربه، ببر، خرس و گرگ، گوشتخوار هستند و هر کدام که آب را می مکند یا هورت می کشند مانند گاو، فیل و انسان گیاهخوار می باشند .
دلیل دوم
انسان و بقیه گیاهخواران قادرند آرواره پائین خود را بدون تکان دادن سر علاوه بر بالا و پائین به طرفین نیز تکان دهند در حالیکه درندگان از حرکات جنبی فکین که جهت آسیاب کردن دانه به گیاهخواران داده شده عاجز می باشند.
دلیل سوم
آرواره جانوران گوشتخوار دارای دندانهای شمشیری شکل هست که به دو دندان نیش بزرگ برای پاره کردن مجهز است این آرواره ها بسیار پر قدرت و خرد کننده می باشند، اما در گیاهخواران دندانها صاف و مسطح هستند و دندانهای کلبی همسطح بقیه دندانهاست، آرواره ها ضعیف هستند و برای فشارهای شدید طراحی نشده اند. نوع دندانهای انسان او را جزو لاینفک گروه گیاهخواران قرار می دهد. (این تفاوت حتی در مینای دندانها هم مشاهده می شود) .
دلیل چهارم
در ساختمان بدن گوشتخواران بعلت قابلیت فساد پذیری سریع گوشت طول روده ها کوتاه است تا حیوان بتواند هر چه زودتر آنرا دفع نماید. زیرا غذاهای گوشتی پس از هضم در روده محیط بسیار مناسبی برای رشد باکتریهای مواد آلی از هم پاشیده و فاسد شده بوجود می آورد. گیاهخواران منجمله انسان دارای روده های درازی می باشند برای اینکه مواد غذایی به آهستگی مواد مغذی را پس می دهند، و از اینجاست که تغایر غذای یک گوشتخوار با گیاهخوار مشهود می گردد. تبدیل و هضم غذای گیاهخواران به وسیله انفعالات تخمیری با همراهی دسته های مختلف میکروبهای گیاهی انجام می گیرد. با این تفاوت که آن دسته از میکربها که برای گوشتخواران مناسب است برای گیاهخواران مناسب نیست. حتی اگر بدن برای تعدیل آن کوشش کند. این ثابت می کند گوشت یک غذای اشتباه و مضر برگیاهخواران می باشد .
دلیل پنجم
معده انسان و عضلات آن بسیار ظریف و حساس است و به هیچ وجه قادر به هضم کامل غذاهای گوشتی نیست در حالیکه معده خشن گوشتخواران با عضلات پولادینش کار اصلی هضم را انجام می دهد. این اساسی ترین دلیل برای هضم نکردن غذا، یبوست و دل درد در آدمهائیست که از گوشت برای خوراک استفاده می کنند .
دلیل ششم
ترشح غده های معده و لوزالمعده انسان و بقیه حیوانات گیاهخوار به بافتهای گوشت بسیار کم اثر است و نمی توانند قادر باشد مانند ترشحات غدد یک درنده، گوشت (و همچنین استخوان حیوانات) را نرم و حل کنند.
دلیل هفتم
گوشت دارای ازت زیادی است که دفع آن از عهده کبد جانوران گیاهخوار ساخته نیست و همین علت اصلی امراضی چون نقرس و ناراحتیهای کبدیست که بکرات نزد افراد گوشتخوار دیده می شود، بوی بد دهان و بعضی از انواع سردردها و سرگیجه ها نیز زائیده همین سبب است .
دلیل هشتم
انسان قادر نیست مانند حیوانات گوشتخوار از جسد حیوانات بطور کامل و طبیعی استفاده کند. وقتی شیر، روباه یا هر حیوان دیگری طعمه اش را شکار می کند فقط گوشتهای ران و سر و سینه آنرا نمی خورد بلکه گوشت، پوست و استخوان را با هم می بلعد و با این کارش تعادلی از نقطه نظر احتیاجات گوناگون بدن به مواد مختلف غذایی بر قرار می کند .
دلیل نهم
چاک دهان گوشتخواران بسیار عریض است بطوریکه می توانند هنگام بلعیدن آنرا بحد زیادی بازنمایند، چاک کوچک دهان انسان دلیل محکم دیگری بر میوه خوار بودن اوست .
دلیل دهم
چربیهای موجود در گوشت حیوانات به زحمت از بدن گیاه خواران دفع می گردد و اغلب بصورت پیه در ناحیه های شکم، ران، باسن و غبغب مردم گوشتخوار ذخیره می شود، همین چربیهاست که در جدار داخلی رگها جمع شده و حرکت خون را نامنظم می سازد
سکته های قلبی حاصل این تغذیه اشتباه و شکم پرستانه است. مصرف چربیهای گیاهی مثل روغن زیتون، آفتابگردان و غیره هیچوقت دیده نشده که عارضه ای ایجاد کند .
دلیل یازدهم
حیوانات گوشتخوار می توانند به سرعت بدوند و شکار خود را در حال گریز بگیرند اما انسان چون میوه خوار است، قادر به این کار نیست و در عوض به راحتی دانه از گیاهان بر می چیند یا از درختان بالا میرود و برای خوراکش میوه می کند .
دلیل دوازدهم
چشم گوشتخواران بر خلاف چشم انسان و دیگر جانوران گیاهخوار که نامتغییر می باشد قادر است در تارکی ببیند و مردمکش کوچک و بزرگ شود.
دلیل سیزدهم
پروتئین حاصله از گوشت برای جذب شدن، معده انسان را به یک کار طاقت فرسا وامی دارد در حالیکه پروتئین های نوع گیاهی راحت تر جذب شده و بدن انسان و دیگر حیوانات گیاهخوار آنها را آسان تر قبول می کند.
دلیل چهاردهم
حیوانات گوشتخوار می توانند بوی جانوران دیگر را از خیلی دور استشمام کنند. انسان اصلاً قادر به این کار نیست.
دلیل پانزدهم
تمام گوشتخواران قادرند برای بچنگ آوردن شکار، خود را اگر لازم باشد، ساعتها (بی حرکت) پنهان کنند و بطور غریزی حیله های گوناگونی را برای فریب دادن طعمه می دانند، انسان نه می تواند چند دقیقه جائی بند شود و نه قادر است در جائیکه هموار نیست راه برود .
دلیل شانزدهم
طبع انسان چون میوه خوار است، همانگونه که گوشتخواران از دیدن اجساد خون آلود اشتهایشان تحریک می شود او نیز از دیدن، بوئیدن و چشیدن میوه ها و سبزیجات لذت می برد و خوشش می آید و در مقابل از دیدن اجساد خون آلود و دل و روده در آمده حالش بهم می خورد و غمگین و ناراحت می شود. (درضمن گیاهخواران و از جمله انسان بسیار علاقه مند اند که میوه ها را به صورت خام بخورند، این در حالیست که خوردن گوشت خام برای انسان تهوع آور و غیر قابل قبول می باشد.- انسان طبیعتاً از گشتن و خون گریزان است.)
دلیل هفدهم
میوه جات و سبزیجات خام از خاصیت شدید شفا بخشی و دفع میکروب برخوردارند که برای سلامت انسان بسیار ضروریست. برعکس میوه ها و سبزیجات ، گوشت اکثر اوقات ناقل ویروس ها و میکروبهای خطرناک است، بخصوص انواع و اقسام کرمها معمولاً از راه گوشت به انسان منتقل شده در جدار روده می چسبند و شخص گوشتخوار را مبتلا به کم خونی، زردی، رنگ پریدگی، لاغری، ضعف بنیه، پر خوابی و بی حوصلگی می کنند. هر چند پختن تا حدودی این کرمها را از بین می برد ولی تصور از بین بردن تمام این موجودات خطرناک از راه پختن یک راه اساسی نیست زیرا که خیلی از آنها می توانند درجه حرارتهای بسیار شدید را نیز تحمل کنند و تازه آنهائی که از بین می روند مواد زائد سمی خود را همچنان باقی می گذارند و آن اکثریتی که از بین نمی روند در بدن بسرعت رشد کرده و زندگی را بر شخص گوشتخوار تنگ می گردانند. اگر شما نیز گوشتخوار هستید چه بسا که مبتلا به این کرما، ویروسها و انگلها بوده، ولی خودتان از آن خبر نداشته باشید.
دلیل هجدهم
بزاق انسان و دیگر گیاهخواران جهت آماده کردن مواد نشاسته ای برای هضم در دهان، دارای آمیلاز است، اما بزاق دهان گوشتخواران فاقد این ماده می باشد .
دلیل نوزدهم
قسمتهای مختلف گوشت بطور وحشتناکی از اسید ئوریک (اوره) برخوردار است مثلا یک کیلو گوشت گوساله دارای 30 گرین و یک کیلو جگر بیش از 40 گرین اسید ئوریک دارد، در وضعیکه تمام اسید ئوریکی که بدن خود می سازد و دفع می کند در روز از طریق کلیه ها فقط 6 گرین می باشد و اضافه بر این مقدار کاری دشوار برای کلیه ها بوجود آورده شخص را به امراض گوناگون سخت که ناشی از تراکم اسیدئوریک در بدن باشد مبتلا می سازد. این بیماریها تا وقتی مریض به خوردن گوشت ادامه می دهد هرگز دیده نشده که علاج قطعی داشته باشد .
دلیل بیستم
چرندگان و پرندگان گیاهخوار همدیگر را می شناسند و به مهربانی در کنار یکدیگر می توانند زندگی کنند، مرغ و خروسها لابلای دست و پای گاو گوسفند بدون آنکه ترسی به خود راه بدهند می لولند و دنبال دانه می گردند، اما همینکه گرگ یا روباهی نزدیک شود به طور غریزی از آنجا می گریزند این حالت در انسان هم دیده شده که از حیوانات درنده فرار کند .
دلیل بیست و یکم
دستهای انسان که به گروه گیاهخواران تعلق دارد برای دریدن ساخته نشده است انگشتان دست او نشان میوه خوار بودن اوست، والا می بایست از پنجه هائی برنده و تیز بر خوردار باشد .
دلیل بیست و دوم
کنترل حرارت بدن به دو طریق انجام می گیرد. یکی با عرق کردن و دیگری با آویختن زبان از دهان و تنفس های سریع. کلیه گیاهخواران از طریق اول با استفاده از مجراهای موجود در روی پوست خود و تمامی گوشتخواران به طریق دوم با در آوردن زبان و تنفس سریع اینکار را انجام می دهند مثل سگ و گرگ .
عرق کردن در گیاهخواران باعث دفع طبیعی سموم احتمالی موجود در گیاهانی که گیاهخوار خورده خواهد شد و چنانچه انسانی از خوراک گوشتی استفاده کرده باشد چون میزان سموم و مواد زائد از میزان طبیعی بالاتر می رود، عرق تن او بد بود و متعفن خواهد گردید .
دلیل بیست و سوم
گوشتخواران تقریباً ده برابر گیاهخواران جوهر نمک (اسید هیدروکلوریک) در بدن خود تولید می کنند که بیشتر در هضم قسمتهای استخوانی گوشت بکار گرفته می شود. و با توجه به میزان جوهر نمک در بدن آدمی هرگز نمی شود او را یک گوشتخوار به حساب آورد .
دلیل بیست و چهارم
انسان می تواند در رژیم غذایی خود گوشت را به سادگی حذف کند و در این راستا ادعا می شود که رو به سلامت بیشتر هم خواهد گذاشت، ولی او هیچگاه نمی تواند غذای طبیعی خود را که گیاهان می باشد حذف کند و به زندگی ادامه دهد. این در حالیست که گوشتخواران می توانند بدون خوردن گیاه زندگی کنند و سالم باقی بمانند .

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 53
  • بازدید کلی : 1,175